جانم ز مهتاب رُخت پروانه ای شب تاب شد..

..میشود گاه غوغای بال زدن ها را در واژه به تصویر کشید

جانم ز مهتاب رُخت پروانه ای شب تاب شد..

..میشود گاه غوغای بال زدن ها را در واژه به تصویر کشید

جانم ز مهتاب رُخت پروانه ای شب تاب شد..

پر پرواز ندارم
اما دلی دارم و حسرت درناها،
و به هنگامی که مرغان مهاجر
در دریاچه ی مهتاب
پارو میکشند.
خوشا رها کردن و رفتن!
خوابی دیگر
به مردابی دیگر!
خوشا ماندابی دیگر
به ساحل دیگر
به دریایی دیگر!
خوشا پر کشیدن. خوشا رهایی.
خوشا اگر نه رها زیستن،مردن به رهایی!
آه. این پرنده
در این قفس تنگ
نمیخواند.

(احمد شاملو)




الهی!
بال های مرا سزاوار حرمان مکن.



آخرین نظرات
  • ۲۶ مهر ۹۳، ۲۰:۳۸ - محمد محمدیان رباطی
    موافقم

حضوری که "حضور" ندارد...!!

چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۲ ب.ظ

 

 

گاهی وقتا آدم نمیدونه ار کجا میخوره، از کجا میخوره که سعادت یه اتفاق خوب رو از دست میده..

یه کار خیر و با برکت

یه مجلس خوب عزاداری

یه حضور قشنگ پیش آدمای اهل دل

یه همنشینی و تعامل ساده با اولیای خدا

یه زیارت کوچیک و مختصر حتی!

 

و ان رددتنی عن جنابک فبمن اعوذ؟ فوا اسفاه من خجلتی و افتضاحی، و والهفاه من سوء عملی و اجتراحی.
أسألک یا غافر الذنب الکبیر، و یا جابر العظم الکسیر، ان...

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۹
نجوا ..

نظرات  (۱)

التماس دعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">