امروز که از هم جدا شدیم،تا خود خونه زیر لب زمزمه میکردم :
"یا رفیق من لا رفیق له"
.
.
.
تو دلم میگفتم: نه خدایا این یکی رو دیگه نه. خواهش میکنم نه!
امروز برای "بودنش" کنار بودن هام ، صدقه کنار گذاشتم .
.
.
.
خدایا مراقب لحظه های ما دوتا باش.
"کتابخانه و موزه ی ملی ملک 11 اسفند 92"
پی نوشت1: سلام! بالاخره از اجاره نشینی تو مجاز آباد راحت شدیم (:
پی نوشت2: همیشه یه تیپ نمینویسم و قطعا این زبون پر حرف یک جاهایی عوض هم میشه و یک
جاهایی سکوت.