جانم ز مهتاب رُخت پروانه ای شب تاب شد..

..میشود گاه غوغای بال زدن ها را در واژه به تصویر کشید

جانم ز مهتاب رُخت پروانه ای شب تاب شد..

..میشود گاه غوغای بال زدن ها را در واژه به تصویر کشید

جانم ز مهتاب رُخت پروانه ای شب تاب شد..

پر پرواز ندارم
اما دلی دارم و حسرت درناها،
و به هنگامی که مرغان مهاجر
در دریاچه ی مهتاب
پارو میکشند.
خوشا رها کردن و رفتن!
خوابی دیگر
به مردابی دیگر!
خوشا ماندابی دیگر
به ساحل دیگر
به دریایی دیگر!
خوشا پر کشیدن. خوشا رهایی.
خوشا اگر نه رها زیستن،مردن به رهایی!
آه. این پرنده
در این قفس تنگ
نمیخواند.

(احمد شاملو)




الهی!
بال های مرا سزاوار حرمان مکن.



آخرین نظرات
  • ۲۶ مهر ۹۳، ۲۰:۳۸ - محمد محمدیان رباطی
    موافقم

حرف اول

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۲۷ ب.ظ


 

 

حرف های  صدرا اول و آخر ندارد.چون اول و آخر تمام حرف ها دست همان

 یک حرف است: "قل هو الله احد".

نجوا فقط گاهی از میانه حرف ها سر در می آورد و گاه آنچنان گیج که اصلا

نمیداند در کجای یک حرف هست و آیا اصلا هست؟!

اما یک چیز را میداند بالاخره باید به همان به اصطلاح حرف هایش،کمی

سامان بدهد...!

 

 

 

پی نوشت1: سلام! بالاخره از اجاره نشینی تو مجاز آباد راحت شدیم (:

پی نوشت2: همیشه یه تیپ نمینویسم و قطعا این زبون پر حرف یک جاهایی عوض هم میشه و یک

جاهایی سکوت.

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۱
نجوا ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">