فک کنم تنها لطفِ تماشای مسابقه ی فوتبالِ تیم آرژانتین و تیم ملی برای من در حال حاضر،نشستن به مدت نود دقیقه در کنار این خانواده ی کوچک و همراهی کردن این تنها دارایی هایم بعد از خدا در ذوق ها و خنده ها و گاه ناراحت شدن هاشون باشه ...! به همراه کمی تخمه ی کدو و گوش دادن به توضیحات برادر کوچکتر که زیر صدای گوینده برامون دوباره گزارش میکنه و ما هم مجبوریم با حوصله ی زیاد به حرف های این آقای فوتبالیست کوچیک خونه هم گوش بدیم... (دقیقه بیست و هفتم)
پی نوشت: آقای پدر میگن ما که با این اوضاع (!) توقعی از برد تیم ملی نداریم؛؛اما چقدر آدم دچار شعف میشه وقتی سرود ملی کشورش رو تو خارج از خاک ایران و تو یک مصاف بین المللی میشنوه ؛)