جانم ز مهتاب رُخت پروانه ای شب تاب شد..

..میشود گاه غوغای بال زدن ها را در واژه به تصویر کشید

جانم ز مهتاب رُخت پروانه ای شب تاب شد..

..میشود گاه غوغای بال زدن ها را در واژه به تصویر کشید

جانم ز مهتاب رُخت پروانه ای شب تاب شد..

پر پرواز ندارم
اما دلی دارم و حسرت درناها،
و به هنگامی که مرغان مهاجر
در دریاچه ی مهتاب
پارو میکشند.
خوشا رها کردن و رفتن!
خوابی دیگر
به مردابی دیگر!
خوشا ماندابی دیگر
به ساحل دیگر
به دریایی دیگر!
خوشا پر کشیدن. خوشا رهایی.
خوشا اگر نه رها زیستن،مردن به رهایی!
آه. این پرنده
در این قفس تنگ
نمیخواند.

(احمد شاملو)




الهی!
بال های مرا سزاوار حرمان مکن.



آخرین نظرات
  • ۲۶ مهر ۹۳، ۲۰:۳۸ - محمد محمدیان رباطی
    موافقم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چهل روز» ثبت شده است

 

 

فقط چهل روز مانده..

فقط چهل روز مانده تا آب نزد تو خجل شود..

تا صحرا از بی تابی تو بسوزد..

تا آسمانی بخاطر تو،خون گریه کند..

تا خورشید بر این زمینِ ِ سیاه از سر اجبار طلوع کند ..

تا دخترکی شبانه نام تو را بر سکوتِ تاریک فریاد کند..

فقط، چهل روز مانده تا خواهری "صبر" را برای بازماندگان سر مشق کند..

 

پی نوشت: السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الشَّهِیدُ الصِّدِّیقُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَارُّ التَّقِیُّ...

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۲۰
نجوا ..